سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار



نور باران



آن روزها، همه دست در دست هم و به پشت گرمی
قلب های خالص یاران، زندگی را در ایثار خلاصه کرده بودیم.


چه زیبا بود با هم بودنمان!
چه زیبا بود آن روزهایی که اصالت و هویت خویش
را باز یافتیم و چون بهمن به خیابان ها ریختیم
و عظمت اسلامیمان را به تماشا گذاشتیم!


مردم، دیگر توان گذر از جاده های شب را نداشتند.
دیگر تحملِ در گلو فشردنِ نغمه های آزادی بخش را نداشتند.

دیگر تابِ رفتن از کوچه پس کوچه های مه گرفته ی
خفقان و وحشت را نداشتند.


دیگر دیدن چهره های در آینه های غبارگرفته ی
ظلم و ستم، برایشان سخت بود.

ناگهان بوی خوش عشق، ملایک را بر طواف ایران کشانید.
آسمانیان، زمینیان اهل دل را به پایان شب سیاه، بشارت دادند
و عرشیان هلهله کنان فرشیان را مژده آوردند که:


«قد جائکم من اللّه نورٌ»؛
«خداوند زمین را نور باران کرده است»، برخیزید!
خواب را بشکنید و چشمان ظلمت گرفته را به سوی نور بگشایید!


اکنون زمان آن فرا رسیده است که چشمه ی زلال
توحید، تمامی شریان های زمین را حیات دوباره ببخشد.

قلب های یخ زده، ندای «هل من تاصر ینصرنی»
را لبیک گفته و طپش آغاز کردند، بر شب، شبیخون زدند

و ظلمت را شکستند و با خبرِ رسیدنِ نگار، راه را گلباران
کردند تا گام هایش بر لطافت گلبرگ ها بنشیند
و عاشقانه به استقبالش شتافتند.


آن روز گل های سرخ شکفتند، اقاقی ها روییدند
و چشمان مست نرگس ها، بر لبخندِ شقایق، غزلی تقدیم
کردند، بلبلان، بر شاخساران ذهنمان نغمه ی آزادی خواندند
و کبوترهای رها شده به شوق آمدند و پرواز را تکرار کردند.


مردی از جنس خدا و به رنگ بهشت که کوله بارش
همه نور بود و ارمغانش همه سبز، نگاهِ سراسرِ
عشق وامیدش را بر قلب های منتظر افکند و
به سلامت به سر منزلِ مقصود رسید.


خورشید از قلب مهرآباد طلوع کرد و زمستانمان را درهم شکست.
او آمد تا با چشمان عشق ببینیم، با گام های دل قدم برداریم
و وسعت بیکران بهشت را دریابیم و طعم شیرین پیروزی را بچشیم.

و سرانجام... آفتابِ درخشان پیروزی و فجر صادق
از افق نیلگون بغض درخشید و روز 22 بهمن، روز
خدا، روز تحقق آرمان های علی و حسین، روز استقامت دین،

روز فراز آمدن بیرق دین از پس تاریک قرون، روز
اعتصام به «حبل اللّه »، روز سرافکندگی مُهر سکوتْ بر
لب نهادگان و فخر و عزتِ رنجْ دیدگان، روز انفجار نور فرا رسید.

وه! چه نوربارانِ به یاد ماندنی و خیره کننده ای!

فاطمه سادات بنی زهرا


ارسال شده در توسط محب مهدی